الآنـ ای کاشـ نزدیکـ تو بودمـ .. تو این راه مهـ آلود شماليــ
با اینـ آهنگــ دارمــ دیوونهــ میشمــ .. پر از بغضمـ فقط جایــ تو خالیــ
…
ما با همـ تا حالا دریا نرفتیمــ .. از اون خونهــ ، از این دنیای خودخواهـ
تو رو شاید یهـ روزیــ قرض کردمــ .. بهـ اندازهـ ی یهـ سفر کوتاهـ
…
تو مغـروریــ نمیذاریــ بفهممــ .. کهـ احساستــ بهـ منــ تغییر کردهـ
دلتــ از آخرینــ باریــ کهـ دیديمــ .. تویــ آغوشــ سردمـ گیر کردهـ
…
چهـ خوبهـ پیرهنـ منو بپوشیــ .. بهمـ تکیهـ کنیــ تا خستهـ میشیــ
تا بارونــ بند می یاد بمونیـ پیشمــ .. تو اینجوریــ بهـ منــ وابستهـ میشیــ
…
میخوامـ تو آینهـ ها بهتر از این شمـ .. نگاهـ منـ نوازشمـ بلد نیستـــ
بهـ خاطر تو التماسـ کردمـ .. با لبهاییــ که خواهشمـ بلد نیستـــ
…
میخوامـ محکمـ نگهـ دارمتــ اینــ بار .. تو کهـ باعثـــ دلتنگیمـ میشیـــ
بلاییــ بهـ سر خودمــ میارمــ .. کهـ بهـ چشمایــ منــ تسلیمـ میشیـــ
ترانهـ سرا: مونا برزوییــ
نظرات شما عزیزان:
- تاریخ : 4 / 10 / 1391برچسب:,
- نظر بدهید