خبرت هست ؟ که از خویش خبر نیست مرا | گذری کن که زغم راه گذر نیست مرا | |
گر سرم در سر سو دات رود نیست عجب | سرسوای تو دارم غم سرنیست مرا | |
بیرخت اشک همی بارم و گل میکارم | غیر ازین کار کنون کار دگر نیست مرا |
امیر خسرو دهلوی

نمی دونم نوشت:
نمی دونم بی پروایی های بی قاعده خوبه یا نه؟؟..ولی همینقدر می دونم .. لعنت به ترس های مدام و پی در پی ...ترس هایی انگار عقب نگه ات میداره..همونا که باعث میشه در جا بزنی..همون ترسایی که با ته مایه ی عذاب وجدان چیزی که حتی، تجربه اش نکردی...برات قفس می سازه ..از اون قفسای نامرئی و محکم..!!
نظرات شما عزیزان:
- تاریخ : 27 / 10 / 1391برچسب:,
- نظر بدهید